فیس تو فیس

گزیده ای از مطالب جالب و خنده دار فیسبوک

.:. تبلیغات هزینه نیست بلکه یک سرمایه گذاری سود آور است.:.
.:. تبلیغات ویژه .:.
.:. جهت حمایت از ما لطفا کلیک کنید .:.

javahermarket

زمان مکالمات تلفنی

زمان مکالمات تلفنی

پسر به پسر = ۰۰:۰۰:۵۹

مادر به پسر = ۰۰:۱۰:۳۰

پدر به پسر = ۰۰:۰۲:۳۶

پسر به دختر = ۰۱:۱۵:۰۱

دختر به دختر = ۰۰:۲۹:۵۹

دختر به پسر = ۰۰:۰۰:۰۵

[ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, ] [ 14:24 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

عید امسال !!!

ما خانوادگی قرار گذاشتیم امسال عید با تخمه از مهمونهامون پذیرایی کنیم بعد هرکی بچه خوبی بود و تخمه نخورد یه پسته بهش جایزه بدیم
پسته کیلویی 50 تومن شوخی نیست که

[ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, ] [ 14:22 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

خرافاتی یا کثیف؟!

امروز یارو نشسته بود بغل دستم ...

تو نیم ساعتی که نشسته بود
کف دستش میخاره میگه پول داره میاد …
گوشش میخاره میگه دارن پشتم حرف میزنن …
کفه پاش میخاره میگه پول داره میره …

اصلا ۱%به ذهنش نمیرسه که حموم بره شاید درست شه !!!

[ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, ] [ 14:13 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

اینم شد حرف آخه ؟!

یکی از خنده دار ترین مطالب ای که این روز ها زیاد میبینم:
"ترجیح میدهم از سیگاری بکشم که روی آن صادقانه نوشته شده مضر تا از آبمیوه ای بنوشم که به دروغ رویش نوشته شده صد در صد طبیعی"
آخه عزیز من روی بسته مرگ موش هم صادقانه نوشته شده اگه بخوری میمیری حالا برو کوفت کن!

[ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, ] [ 14:7 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

پاستیل !!!
اگه پنج تا دونه پاستیل داشته باشم و دوستم دو تاش رو برداره

من میمونم و یه دوست مرده و پنج تا دونه پاستیل

درس حساب کردم !؟

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:34 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

بغل یا ...

ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﯾﺪﯾﻦﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﻣﯿﮕﻪ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﺩﻟﻢ ﺑﻐﻞﻣﯿﺨﻮﺍﺩ 

ﺑﺪﻭﻧﯿﺪ چیز شر ﻣﯿﮕﻪ

ﺭﺍصت ﮐﺮﺩﻩ کصافط

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:33 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

عقش !

عشق یعنی .....
وقتی می خوای برسونیش.... بندازی از جاهایی که ترافیک بیشتره ... بری

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:33 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

شــــعر !
گفتم غم تو دارم
گفتا گمشو کصافط

گفتم که مال من شو
گفتا با این قیافت؟

گفتم زمهر ورزان رسم وفا بیاموز
گفتا وفارا ول کن چنده حقوق پایه ت؟

گفتم که پول ندارم اما پر از شعورم
گفتا شعور نداری بی پول بی نزاکت

گفتم مگر چه کردم ؟
گفتا که خواستگاری

گفتم مگر که جرم است
گفتا بی مایه آری

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:32 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

!!!!!!

رمز موفقیت ام رو چند سال پیش عوض کردم الان هر کاری میکنم یادم نمیاد

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:32 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

دکتر

خیلی پیش میومد

خودمو به سرماخوردگی میزدم که مدرسه نرم

اما من هنوز موندم اون دکتری که منو معاینه می کرد و می گفت: 

مریضی و چند جور قرص و دوا می نوشت تا خوب بشم

مدرکشو از کدوم طویله ای گرفته بود ؟؟؟

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:31 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

شیـــــک

یکی نیست بهش بگه انقدر به اون تیپ و قیافـــت نناز ؛

ما به اون آدامس آشغالیا هم میگیم شیـــــــــک ...

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:31 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

قصه گو!

هـــی یادش بخیر چند وقت پیش توی هواپیما بودم

خانومه مهمان دار بهم گفت میخوای بخوابی برات بالش و پتو بیارم

گفتم نع دستت درد نکنه بیا بغلم بشین برام قصه بگو

کصافط جا گذاشت رفت

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:30 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

:|

یکی بود یکی نبود
غیر از خدا هیچ کس نبود(دقت کنید،هیچ کس نبود)
در آبادی کوچکی مردمی زندگی می کردند…
حالا می فهم،
ما با قصه خواب نمی رفتیم.
همون اول هنگ می کردیم!!!

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:29 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

کله !
امروز تو تاکسی داشتم پیامک میزدم

یه بابایی کلشو کرده بود توی گوشیم دراون سطح که دیگه خودم نوشته های گوشیم رو نمیدیدم

خیلی عادی تایپ کردم « کلتو بکش کنار پدرســـگ » یارو ریلکس روشو کرد اونور !!!

 

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:29 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

زنـــگ زدیم زنــــــــــــــــگ!

بچه که بودیم صفر را می بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم؛!

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:28 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

مخاطب خاص

 اينايي که پستاي منو لايک نميکنن !!
.
.
.

.

.

.

.

.

 


ادامه مطلب
[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:27 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

مختص ایران!

یه سری لذت‌ها هم مختص ایرانه. 

مصلا یه پول پاره‌ پوره رو یجوری به یه راننده‌ای، بقالی یا یکی بدی ازش خلاص شی. 

آدم احساس پیروزی می‌کنه

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:26 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

رعد و برق!

داره رعد و برق میزنه مامانم میخواد بره پشت بوم لباسارو جمع کنه

 

میگه وای چه رعد و برقی نکنه برق بگیرتم ؟!؟!؟!

 

پاشو تو برو

 

ینی دهنم وا موند از این حرف مامانم …

 

 

من سر راهیم ، میدونم !


[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:25 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

رعد و برق!

داره رعد و برق میزنه مامانم میخواد بره پشت بوم لباسارو جمع کنه

 

میگه وای چه رعد و برقی نکنه برق بگیرتم ؟!؟!؟!

 

پاشو تو برو

 

ینی دهنم وا موند از این حرف مامانم …

 

 

من سر راهیم ، میدونم !


[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:25 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

کودک درون!

این کودک درون من جدیدن خیلی ملموس شده!! 

میترسم کم کم لگد بزنه و کار به زائیدنو اینا برسه

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:24 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

یه ترفند خفن

آغا یه چیز خعلی خفن

ctrl + R رو باهم بگیرین ببینین چی میشه

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:24 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

تحریم ها!

داريم صحبت ميكنيم خواهرم ميگه يه كاري ميكنم نه سيخ بسوزه نه جيگر! اين تحريم ديگه داره خطرناك ميشه، كباب را از حرفهامون هم حذف كرده!!

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:23 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

ادلار !

دختره استتوس زده: دلارم نشدیم بکشیم پایین ملت حال کنن!

دخترم شما بکش پایین، اگه ملت حال نکردن با من

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:23 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

شای پا!
من واقعا برای کارخونه سایپا نگرانم ، توچند سال اخیر واقعا اسم های
 
بی نظیری رو ماشیناش گذاشته
 
- سایپا 141
 
- سایپا 132
 
-سایپا 131
 
-سایپا 111
 
احتما چند سال دیگه میزاره
 
- سایپا مشتق 2X
 
-سایپا رادیکال 5
 
-سایپا سینوس 90
 
-انتگرال 2 گانه سوز
 
-انتگرال 3 گانه سوز
 

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:23 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

گدا یا وال استریت!

گدائه اومده جلو میگه آقا یه کمکی بکن. 500 تومن دادم بهش ، میگه مگه داری به گدا پول میدی؟ میگم: پـَـــ نــه پـَـــ دارم تو بورس نیویورک سرمایه گذاری میکنم ببخشید که کمه!!!

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:22 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

منـــــــ . . .

یکی از فانتزیام اینه که یه فرش پونصد شونه بخرم ... هر شب سرمو روی یکی از شونه هاش بذارم

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:21 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

Alone

و چه لذتی است در تنهایی.  اگر باور نداری از خدا بپرس ...

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:21 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

شماهم آره؟!

یه وقتایی هست سر کلاس از بغل دستیت میپرسی چیزی میفهمی ؟
اونم میگه نه بابا....
ینی اون لحظه انگار دنیا رو بهت دادن

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 8:16 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

با دختر عمم رفتیم عطاری

با دختر عمم رفتیم عطاری به فروشنده میگه 1000 تومن زردچوبه بده 1000 تومن فلفل سیاه بده، بعد فروشنده کشیده داده، بعد دختر عمم میگه خب عاقا چقدر میشه؟
من
فروشنده
1000 تومن زرچوبههِ
1000 تومن فلفل سیاهِ
ینی جا داره همینجا به عمه گرامیم یه خسته نباشید بگم با این دختر بزرگ کردنش

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 13:24 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

یه بار دیگه ام حوصله م سر رفته

یه بار دیگه ام حوصله م سر رفته بود به یه شماره ناشناس اس ام اس دادم : عزیزم من حامله م :|
هیچی دیگه زنش بود فک کنم  !, زنگ زد من که نفهمیدم چی میگفت فقط صدای جیغ میشنیدم

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 12:42 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

راس میگما

عمـــل بینــی واســـه خانومــــا مـثه ختنــه کــردن پســـر شــده... اجـباریــه! 

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 12:41 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

یعنی همچین عادمی بودم من

من تا 9 سالگی فکر میکردم که رابطۀ زناشویی یعنی اینکه زنت رو ببری حموم بشوری!!

بعله همچین عادم چشم و گوش بسته ای بودم

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 12:41 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

مکان

اين مکان مجهز به دوربين مدار بسته است"
چقدر چرت!!! وقتي دوربين داره ديگه مکان نميشه که
مكان هم مكان هاي قديم

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 12:41 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

مرد

مرد چگونه موجودیست ؟

مرد موجودیست که کلا موجود نیست!

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 12:40 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

غلط کردن

برادر رفیقم عروسیش بود رفته بودم اونجا

وسط عروسی به همین دوستم گفتم :

اون دختره رو نیگا چه آماری میده خیلی هم تیکه ست و رقص س..ک..س ..ی هم میکنه ..

چپ چپ نیگام کرد و گفت:

اون دختر خاله منه

منم که دیدم گند زدم گفتم :

اون رو نمیگم که. بغلیشو میگم

یه نگاه غضب آلود بهم انداخت و با حالتی عصبی گفت :

اونم خواهرمه

منم با یه نگاه معصومانه خیلی با شرمندگی تو چشاش زل زدم و گفتم 

غلط کردم

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 12:40 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

پروفایل بعضی ها

تو فیس بوک، پروفایل بعضیا رو که باز میکنی انگار پروفایل بچه فتحعلی شاه رو باز کردی

30-20 تا خواهر و برادر ،

40 تا پسر خاله، دخترخاله و پسر عمو و...

حالا اینا هیچ اون 3 تا مامان و 5 تا بابا هضمش سخته

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 12:40 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

مال تو بهتره!

*بچه اولی : خونه ما بهتره
بچه دومی : نه ! خونه ما بهتره !!
.
.
.
بچه اولی : ماشین ما بهتره
بچه دومی : نه ! ماشین ما بهتره !!
.
.
.
بچه اولی : مادر من بهتره !
بچه دومی : آره ! اتفاقا بابام هم همین رومیگه

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 12:40 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

دلایل خودکشی ایرانی ها

طرف سوار اسب شده، عکسشو گذاشته فیس بوک، میگه اون بالاییه منم !

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 12:39 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

دوس دخدر

یعنی در حد شایعه هم دوست دختر ندارم که عصر که از سر کار میام خونه . زنگ بزنه خودمو براش لوس کنم اونم نازمو بخره یه خسته نباشید خشک و خالی بگه....

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 12:39 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

یادی هم بکنیم از رضازاده

ولی خدایی رضا زاده یه چی دیگه بود ! 

لامصب وزنه بالا سرش بود با ملت احوال پرسی میکرد

اینا که دارن میلرزن

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 12:39 ] [ علی محمدی ] [ ]

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب